۱۳۹۷ مرداد ۳, چهارشنبه

برای به دست آوردن #آزادی، یک عمل ‎# ‎جسورانه کافیست.‏‎






رام‎ ‎کنندگان حیوانات سیرک برای مطیع کردن فیلها از ترفند ساده ای استفاده می کنند.
زمانی‎ ‎که حیوان هنوز بچه است، یکی از پاهای او ‏را به تنه درختی می بندند.
حیوان جوان هر‎ ‎چه تلاش می کند نمی تواند خود را از بند خلاص کند اندک اندک این عقیده که تنه درخت‏‎ ‎خیلی قوی تر از اوست در فکرش شکل می گیرد.
وقتی حیوان بالغ و نیرومند شد ،کافی است‏‎ ‎شخصی نخی را به دور پای فیل ببندد و ‏سر دیگرش را به شاخه ای گره بزند. فیل برای رها‎ ‎کردن خود تلاشی نخواهد کرد .
پای ما نیز ، همچون فیلها،اغلب با رشته های ضعیف و‎ ‎شکننده ای بسته شده است ،
اما از آنجا که از بچگی قدرت تنه درخت را باور کرده ایم،‎ ‎به خود جرات تلاش کردن نمی دهیم،
غافل از ‏اینکه: برای به دست آوردن آزادی، یک عمل‎ ‎جسورانه کافیست.‏‎ ‎

۱۳۹۷ تیر ۳۰, شنبه

شاه عباس وشیخ بهایى


روزى شاه عباس به شیخ بهایى گفت: دلم مى‏خواهد ترا قاضى القضات کشور نمایم تا همانطور که معارف را نظم دادى،دادگسترى را هم سر و سامانى بدهی،بلکه حق مردم رعایت شود.
شیخ بهایى گفت: قربان من یک هفته مهلت مى‏خواهم تا پس از گذشت آن و اتفاقاتى که پیش خواهد آمد،چنانچه باز هم اراده ی ملوکانه بر این نظر باقى بود دست به کار شوم و الا به همان کار فرهنگ بپردازم.
شاه عباس قبول کرد و فردا شیخ سوار بر الاغش شده و به مصلاى( محل نماز خواندن) خارج از شهر رفت و افسار الاغش را به تنه درختى بست و وضو گرفت و عصای خود را کنارى گذاشت و براى نماز ایستاد، در این حال رهگذرى که از آنجا مى‏گذشت، شیخ را شناخت، پیش آمد و سلام کرد. شیخ قبل از نماز خواندن جواب سلام را داد و گفت:
اى بنده ی خدا من مى‏دانم که ساعت مرگ من فرار رسیده و در حال نماز زمین مرا مى بلعد. تو اینجا بنشین و پس از مرگ من الاغ و عصاى مرا بردار و برو به شهر به منزل من خبر بده و بگو شیخ به زمین فرو رفت. ولیکن چون قدرت و جرات دیدن عزرائیل را ندارى چشمانت را بر هم بگذار و پس از خواندن هفتاد مرتبه قل هو الله احد مجددا چشم هایت را باز کن و آن وقت الاغ و عصاى مرا بردار و برو.
مرد با شنیدن این حرف از شیخ بهایى با ترس و لرز به روى زمین نشست و چشمان خود را بر هم نهاد و شیخ هم عمامه خود را در محل نماز به جاى گذاشته ، فوراً به پشت دیوارى رفت و از آنجا به کوچه‏اى گریخت و مخفیانه خود را به خانه خویش رسانیده و به افراد خانواده خود گفت: امروز هر کس سراغ مرا گرفت بگوئید به مصلا رفته و برنگشته،فردا صبح زود هم من مخفیانه مى‏روم پیش شاه و قصدى دارم که بعداً معلوم مى‏شود.
شیخ بهایى فردا صبح قبل از طلوع آفتاب به دربار رفت و چون از نزدیکان شاه بود،هنگام بیدار شدن شاه اجازه حضور خواست و چون به خدمت پادشاه رسید عرض کرد: اعلیحضرت، مى‏خواهم کوتاهى عقل بعضى از مردم و شهادت آنها را فقط به سبب دیدن یک موضوع، به شاه نشان دهم و ببینید مردم چگونه عقل خود را از دست مى‏دهند و مطلب را به خودشان اشتباه می فهمانند.
شاه عباس با تعجب پرسید: ماجرا چیست؟ شیخ بهایى گفت: من دیروز به رهگذرى گفتم که چشمت را هم بگذار که زمین مرا خواهد بلعید و چون چشم بر هم نهاد من خود را مخفى ساخته و به خانه رفتم و از آن ساعت تا به حال غیر از افراد خانواده ام، کسى مرا ندیده و فقط عمامه خود را با عصا و الاغ در محل مصلى گذاشتم، ولى از دیروز بعدازظهر تا به حال در شهر شایع شده که من به زمین فرو رفتم و این قدر این حرف تکرار شده که هر کس مى‏گوید من خودم دیدم که شیخ بهایى به زمین فرو رفت . حالا اجازه فرمایید شهود حاضر شوند!
به دستور شاه مردم در میدان شاه و مسجد شاه و عمارت‏هاى عالى قاپو و تالار طویله و عمارت مطبخ و عمارت گنبد و غیره جمع شدند، جمعیت به قدرى بود که راه عبور بسته شد، لذا از طرف رئیس تشریفات امر شد که از هر محلى یک نفر شخص متدین و فاضل و مسن و عادل براى شهادت تعیین کنند تا به نمایندگى مردم آن محل به حضور شاه بیاید و درباره فقدان شیخ بهایى شهادت بدهند. بدین ترتیب ۱۷ نفر شخص معتمد و واجد شرایط از ۱۷ محله ی آن زمان اصفهان تعیین شدند و چون به حضور شاه رسیدند ، هر کدام به ترتیب گفتند : به چشم خود دیدم که چگونه زمین شیخ را بلعید! دیگرى گفت: خیلى وحشتناک بود ناگهان زمین دهان باز کرد و شیخ را مثل یک لقمه غذا در خود فرو برد. سومى گفت: به تاج شاه قسم که دیدم چگونه شیخ التماس مى‏کرد و به درگاه خدا گریه و زاری مى‏نمود. چهارمى ‏گفت: خدا را شاهد مى‏گیرم که دیدم شیخ تا کمر در خاک فرو رفته بود و چشمانش از شدت فشارى که بر سینه‏اش وارد مى‏آمد از کاسه سر بیرون زده بود.
به همین ترتیب هر یک از آن هفده نفر شهادت دادند. شاه با حیرت و تعجب به سخنان آنها گوش مى‏کرد. عاقبت شاه آنها را مرخص کرد و خطاب به آنها گفت:
شاه عباس
بروید و مجلس عزا و ترحیم هم لازم نیست زیرا معلوم مى‏شود شیخ بهایى گناهکار بوده است! وقتى مردم و شاهدان عینى رفتند، شیخ مجدداً به حضور شاه رسید و گفت: قبله ی عالم. عقل و شعور مردم را دیدید؟ شاه گفت: آرى، ولى مقصودت از این بازى چه بود؟ شیخ عرض کرد: قربان به من فرمودید، قاضى القضات شوم. شاه گفت: بله ولى این موضوع چه ارتباطی به آن دارد؟ شیخ گفت: من چگونه مى‏توانم قاضى القضات شوم با اینکه می دانم مردم هر شهادتى بدهند معلوم نیست که درست باشد، آن وقت حق گناهکاران یا بى گناهان را به گردن بگیرم. اما اگر امر مى‏فرمایید ناچار به اطاعتم! شاه عباس گفت: چون مقام علمى تو را به دیده ی احترام نگاه کرده و مى‏کنم لازم نیست به قضاوت بپردازى، همان بهتر که به کار فرهنگ مشغول باشى.
از آن پس شیخ بهایى براى ترویج علوم و معارف زحمت بسیار کشید.

« خداى من! چه فاجعه بزرگي ! پسرم سياستمدار خواهد شد ! »

کشيشى يک پسر نوجوان داشت و کم‌کم وقتش رسيده بود که فکرى در مورد شغل آينده‌اش بکند.
پسر هم مثل تقريباً بقيه هم‌سن و سالانش واقعاً نمي‌دانست که چه چيزى از زندگى مي‌خواهد و ظاهراً خيلى هم اين موضوع برايش اهميت نداشت.
يک روز که پسر به مدرسه رفته بود، پدرش تصميم گرفت آزمايشى براى او ترتيب دهد.
به اتاق پسرش رفت و سه چيز را روى ميز او قرار داد:
يک کتاب مقدس
يک سکه طلا
و يک بطرى مشروب .
کشيش پيش خود گفت :
« من پشت در پنهان مي‌شوم تا پسرم از مدرسه برگردد و به اتاقش بيايد. آنگاه خواهم ديد کداميک از اين سه چيز را از روى ميز بر مي‌دارد. اگر کتاب مقدس را بردارد معنيش اين است که مثل خودم کشيش خواهد شد که اين خيلى عاليست. اگر سکه را بردارد يعنى دنبال کسب و کار خواهد رفت که آنهم بد نيست. امّا اگر بطرى مشروب را بردارد يعنى آدم دائم‌الخمر و به درد نخوري خواهد شد که جاى شرمسارى دارد.»
مدتى نگذشت که پسر از مدرسه بازگشت. در خانه را باز کرد و در حالى که سوت مي‌زد کاپشن و کفشش را به گوشه‌اى پرت کرد و يک راست راهى اتاقش شد. کيفش را روى تخت انداخت و در حالى که مي‌خواست از اتاق خارج شود چشمش به اشياء روى ميز افتاد. با کنجکاوى به ميز نزديک شد و آن‌ها را از نظر گذراند.
کارى که نهايتاً کرد اين بود که کتاب مقدس را برداشت و آن را زير بغل زد. سکه طلا را توى جيبش انداخت و در بطرى مشروب را باز کرد و يک جرعه بزرگ از آن خورد . . .
کشيش که از پشت در ناظر اين ماجرا بود زير لب گفت:
« خداى من! چه فاجعه بزرگي ! پسرم سياستمدار خواهد شد ! »

برق پیروزیهای آلترناتیو و یقه‌درانی هیستریک آخوندها

گردهمایی بزرگ مقاومت در ویلپنت پاریس تیر ۹۷
گردهمایی بزرگ مقاومت در ویلپنت پاریس تیر ۹۷

افزایش سیستماتیک تبلیغات شیطان‌سازی علیه مقاومت ایران در رسانه‌های حکومتی 

این روزها به رسانه‌های رنگارنگ حکومتی سرک بکشیم، مطالب زیادی علیه آلترناتیو دموکراتیک این نظام در آنها به چشم می‌بینیم. کنسرت جیغ بنفش و «واویلا و واحسرتا»ی آخوندی البته بعد از برگزاری شکوهمنده و خیره‌کننده گردهمایی اخیر مقاومت ایران به اوج تازه‌یی بالغ شده است. اگر کشف بمب ناکام ارسالی از سوی علی خامنه‌ای به قصد انفجار در محل گردهمایی را هم در کنار این بگذاریم درخواهیم یافت که یک پیروزی مضاعف برای مقاومت ایران و یک شکست مضاعف برای حکومت آخوندی، چگونه جنون مهره‌ها و کارگزاران و سردمداران آن را به عرش اعلی رسانده است؛ تا جایی که کیهان شریعتمداری به تاریخ ۱۳تیر ۹۷ از غیظ می‌نویسد:‌
«وقتی فرانسه پس از همه دست‌ودل‌بازیهای اقتصادی دولت ایران و درست همزمان با سفر آقای روحانی، اجازه برگزاری نشست ۳روزه به یکی از جنایتکار‌ترین سازمانهای تروریستی (آن هم با گنده‌گویی «سرنگونی و براندازی») می‌دهد، کدام پالس را ارسال کرده است؟... چرا اصرار دارند باز هم خود را فریب دهند؟ چرا اعتراض صریح و قاطع نسبت به دولت فرانسه صورت نمی‌گیرد و ضرورت مبارزه با تروریستها را مطالبه نمی‌کنند؟».
پاسدار کیهان‌نویس تصور می‌کند در دوران سیاست مماشات قلم می‌زند. چه خام‌دستانه توقع دارد به یمن حراج ثروتهای ملی ایران و زدوبند در پشت پرده، شبه‌کودتایی مانند ۱۷ژوئن به‌وجود بیاید. و طلبکار هم هست که چرا اعتراضی صریح و قاطع نسبت به دولت فرانسه صورت نمی‌گیرد.
پاسدار مربوطه نمی‌داند یا نمی‌خواهد بداند که «آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت». اکنون این سپاه پاسداران ارتجاع است که در لیست سیاه قرار گرفته است و روزبه‌روز حلقه محاصره علیه آن تنگ و تنگ‌تر می‌شود.

پرت‌و‌پلاگویی و هذیان‌بافی در قبال پیروزیهای تنها آلترناتیو قدرتمند

پرت‌وپلاگویی و هذیان‌بافی دیکتاتوری آخوندی در قبال موقعیت اعتلایابنده تنها آلترناتیو مطرح و قدرتمند تا آنجا می‌رسد که قلم به‌مزدان آن آسمان را به ریسمان می‌بافند. گاهی به فرانسه می‌تازند گاه به آمریکا، گاه به کشورهای عربی، وقتی از این به نتیجه نمی‌رسند، به جمعیت حاضر در محل گردهمایی بند می‌کنند و در حالی که خبرگزاری‌ها از حضور ۱۰۰هزار نفری حامیان مقاومت در این گردهمایی خبر داده‌اند، آنها ادبیاتی را به‌کار می‌برند که تنها شایان خودشان است.
«داخل پرانتز باید نوشت نشانه روشن ورشکستگی و ناتوانی غرب در مقابل اقتدار جمهوری اسلامی، همین خیمه‌شب‌بازی تروریستها در پاریس است. امثال دولت فرانسه و آمریکا، سرشکستگی حمایت از سازمان تروریستی منفور ملت ایران (و حتی طیفی از مخالفان) را به‌جان می‌خرند، چون بعد از ۴۰سال ستیزه‌جویی نتوانسته‌اند یک اپوزیسیون آبرومند دست‌وپا کنند. وزن گروهکی که برای پرکردن سالن نمایش مجبور است اتباع آفریقایی و اروپای شرقی را اجاره کند، روشن است؛ انگار حضار نمایش مبارزه هم، میز و صندلی و بشقاب و قاشق مراسم هستند که بشود کرایه کرد! اما همین ماجرای حقارت‌آمیز، خباثت دولتهایی مانند فرانسه را نشان می‌دهد».

نعره‌های هراس از گردهمایی مقاومت ایران در پاریس چرا؟ 

راستی این همه غیظ برای چه و چرا؟ مگر نمی‌گویند، این گردهمایی خیمه‌شب‌بازی بوده است، از خیمه‌شب‌بازی که نباید هراسید؛ پس چرا آنها می‌هراسند؟
بگذارید از روی روزنامه حکومتی جمهوری ۱۳تیر ۹۷ این موضوع را دنبال کنیم:
«نباید از نظر دور داشت که (مجاهدین) برای قریب د۲دهه در فهرست تروریستی آمریکا و اتحادیه اروپا قرار داشت ولی نام این گروهک حتی بدون آن که تغییر ماهوی چندانی در عملکرد، اهداف و برنامه‌هایش ایجاد شود، نه تنها از فهرست تروریستی غرب محو شد، بلکه با مأموریت جدیدی مورد توجه خاص غرب و به‌ویژه آمریکا و برخی اعضای شرور اتحادیه اروپا از جمله فرانسه قرار گرفته است.
حضور برخی نزدیکان ترامپ از جمله رودی جولیانی، وکیل ترامپ و نیوت گینگریچ به همراه برخی عناصر ناراحت و افراطی همانند استفان هارپر، نخست‌وزیر سابق کانادا که حتی از صهیونیستها هم صهیونیست‌تر عمل می‌کرد و همچنین برنارد کوشنر و دیگران در اجلاس(مجاهدین)، به‌روشنی نشان از توطئه‌های محور شرارت غربی ـ عبری ـ عربی علیه ایران دارد».
بله این روزنامه حکومتی با زبان وارونه خود به این واقعیت اذعان می‌کند که مجاهدین و مقاومت ایران نه تنها توانسته‌اند با تلاش و پاکبازی فوق تصور خود، به قیمت خون شهیدان و رنج زندگان‌شان از لیست سیاه تروریستی خود را خارج کنند، بلکه فراتر از آن از اصول خود به هیچ‌وجه کوتاه نیامده‌اند و گردی از ذلت و دریوزگی و خودباختگی روی آنها ننشسته است. آنها دیروز از زبان رهبری خود می‌گفتند: «سرنگونی! سرنگونی! سرنگونی!» و امروز هم همین را می‌گویند. علاوه بر آن توانسته‌اند لشگری از وجدانهای بین‌المللی و شخصیت‌های آزادی‌خواه و ایران‌دوست را با خود همراه کنند. توانسته‌اند یک جبهه متحد جهانی در برابر منویات تروریستی و بنیادگرایانه حکومت آخوندی شکل دهند. توانسته‌اند نیش اتمی این رژیم را کشیده و آن را منفور و منزوی کنند.
برای این‌که بیشتر پی ببریم که چرا تمامی باندها و دستجات رژیم بعد از اجرای موفقیت‌آمیز گردهمایی و انعکاس گسترده جهانی آن از کجا سوخته‌اند، لازم است به این پاراگراف از همان روزنامه حکومتی نیز نگاهی بکنیم.
«خوبست این نکته را با دقت مدنظر قرار دهیم و حوادث پیرامونی را با حساسیت بیشتری رصد کنیم تا دریابیم دشمنان ما به چه می‌اندیشند و چه آرزوهایی دارند. این آرزو طی روزهای اخیر به تکرار عنوان شده که (مجاهدین) گزینه‌های آلترناتیو موردنظر غرب جنایتکار برای آینده ایرانند».
بلکه جلز و ولز آخوندها و قلم‌چرخانان آنها از اینجاست. معلوم است دیگر صنعت فتوشاپی آلترناتیو‌تراشی افاقه نکرده است. معلوم است دیگر «رضاشاه روحت شاد!» گفتن‌های سازمان‌یافته و با اسکورت مأموران انتظامی اثر ندارد. معلوم است دیگر گفتن این‌که مجاهدین در داخل ایران منفور هستند و پایگاهی در بین مردم ندارند، کسی را نمی‌فریبد. پس باید ترسید و «حوادث پیرامون را با حساسیت بیشتری رصد کرد!». این‌طور که قیام‌ها سربرمی‌آورند از کجا معلوم که فردا مجاهدین در داخل ایران سرو‌کله‌شان پیدا نشود.
بله باید ترسید و تا دیر نشده فلنگ را بست! ممکن است فردا خیلی دیر باشد.

صنعت آلترناتیوسازی

IStandWithMaryamRajavi#

Iran#

۱۳۹۷ تیر ۲۹, جمعه

نظام آخوندی لای قیچیِ «اف.ای.تی.اف» و «کنوانسیون پالرمو»

نظام آخوندی لای قیچی اف.ای.تی.اف و کنوانسیون پالرمو
نظام آخوندی در شیب تند تضادهای داخلی و بین‌المللی افتاده است. این تضادها هر روز به شکلی دامن کلیت نظام را می‌گیرند. یکی از این مشکلات جاری که به استخوان لای زخم کل نظام تبدیل شده است، تعیین‌تکلیف نشدن عضویت رژیم در «اتحادیه بین‌المللی مبارزه با پولشویی و تأمین مالی تروریسم(اف.ای.تی.اف)» است.

اصل ماجرا و بن‌بست رژیم آخوندی چیست؟

لازم به یادآوری می‌باشد که این تضادها ناشی از بحران برجام است که تحریم‌ها علیه رژیم را تشدید کرده و بیشتر نیز خواهد کرد. تمام تقلاها در رفت و آمدهای عضو شدن تا نشدن در اف.ای.تی.اف به این خاطر است که بتوانند کاری کنند که در حسابرسی ایستگاههای بین‌المللی مبارزه با تروریسم و تخطی از برجام و پولشویی گیر نیفتند. آنچه هم که تحت عنوان «منافع امنیتی نظام مغایر با عضویت در این اتحادیه»‌ عنوان می‌شود، منظور همان منافع تروریستی حمایت از حزب‌الله و حماس و دخالت در سوریه و یمن و عراق است. در زمینه داخلی هم خوب می‌دانند که اف.ای.تی.اف یقه سپاه پاسداران را خواهد گرفت. بخشی از این ماجرا هم هزینه‌های میلیاردی صرف تروریسم می‌باشد که نظام آخوندی نمی‌خواهد در پولشویی‌های آن گرفتار شود.

پای سه‌قوه در کلاف یک اتحادیه

این ماجرا منجر به بروز تضادهای داخلی هم شده است. باند دلواپسان وابسته به خامنه‌ای با تصویب این لایحه مخالف است؛ چون مدعی است که «تصویب این لایحه تحت عنوان کنوانسیون مبارزه با پولشویی، می‌تواند به دستاویزی برای قدرت های غربی تبدیل شود و جنبه تأمین مالی تروریسم هم ممکن است منجر به محکومیت سپاه پاسداران و حمایت از شبه‌‌نظامیان و سازمان‌هایی مانند حزب‌الله لبنان شود».
از آنجا که دست رژیم آخوندی تا مرفق در تروریسم داخلی و بین‌المللی فرو رفته است، قوای سه‌گانه کشور هم مانده‌اند که با قوانین دست‌وپاگیری که اروپاییان علیه تروریسم وضع کرده و می‌کنند، چه بکنند.
لایحه عضویت رژیم در اف.ای.تی.اف بیش از ۲ماه است که در مجلس و شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت نظام و زیر نظر خامنه‌ای در گردش می‌باشد؛ اما هیچ پیشرفتی بر سر تعیین‌تکلیف آن صورت نمی‌گیرد.
آنچه که شرایط عضویت را برای نظام آخوندی پیچیده جلوه می‌دهد، تبعات آن همزمان با تشدید تحریم‌ها است. از یک طرف می‌داند که اگر عضو شود، برخی فشارهای بین‌المللی و سوء‌ظن‌ها کم خواهد شد و شاید بتواند سیاست مماشات اروپا را با خود ادامه دهد؛ اما این، همه‌ ماجرا و هدف از عضویت در اف.ای.تی.اف نیست. تبعات منفی آن برای رژیم معادل از دست دادن تروریسم منطقه‌یی و داخلی و نیز قطع شدن دستش درپولشویی‌های مربوط به دخالتها و تجاوزهای خارجی می‌باشد.

کل نظام لای قیچی حسابرسی 

این وضعیت کش‌وقوس‌دار بر سر اف.ای.تی.اف هنوز به سرانجام نرسیده است که روز ۲۶تیر ۹۷ در خبرها بود: «مجمع تشخیص مصلحت نظام، پیوستن به کنوانسیون "مبارزه با جرایم سازمان‌یافته فراملی"(کنوانسیون پالرمو) را مغایر امنیت ملی دانست و آن را رد کرد». بی‌شک علت این رد کردن هم چیزی جز در عداد همان دلایل بن‌بست مقابل اف.ای.تی.اف نیست که نظام آخوندی را زیر ضرب حسابرسی خواهد برد.
پاسخ مجمع تشخیص مصلحت نظام به شورای نگهبان بسیار قابل‌توجه و گویای علت اصلی این بن‌بست است: «تعهدات مندرج در این کنوانسیون، توان کشور را در دور زدن تحریم‌ها و کار با اشخاص حقیقی و حقوقی را که بایستی کلی به دور از چشم بیگانگان صورت گیرد، دچار خدشه می‌سازد». چه از این واضح‌تر برای بیان گرفتار شدن قوای سه‌گانه نظام در چرخ‌دنده‌های عوامل و آثار بحران برجام؟ مشاهده می‌شود که اکنون کل نظام در لای تیغه‌های قیچیِ «اف.ای.تی.اف» و «کنوانسیون پالرمو» گیر افتاده است.

عواقب تغییر دوران و به حاشیه رفتن مماشات 

در اثبات همین گرفتاری، دیروز در خبرها بود که «مصوبه مربوط به کنوانسیون پالرمو در مجلس مسکوت ماند». واضح است که دلیل اصلی مسکوت ماندن این مصوبه، اشراف کل نظام به عواقب و تبعات «مبارزه با جرایم سازمان‌یافته فراملی» است و بس. پیوستن حاکمیت ولایت فقیه به این کنوانسیون، بلافاصله منجر به سکته و دق‌مرگ شدن سیاست ۴۰ساله صدور تروریسم و تجاوز خواهد شد. سیاستی که یکی از پایه‌های اصلی سرپاماندن و تحکیم قدرت نظام بوده و می‌باشد.
کدام دولت و جریان سیاسی در دنیا هست که بیشتر از نظام آخوندی گرفتار «جرایم سازمان‌یافته فراملی» باشد؟ کدام دولتی در جهان هست که ۵۶بار به‌خاطر نقض آشکار حقوق‌بشر در سازمان ملل محکوم شده باشد؟ کدام دولتی در جهان جز نظام ولایت فقیه هست که در داستان برجام و خروج آمریکا از آن، متهم ردیف اول ناقض معاهده‌های بین‌المللی بوده باشد؟
بنابراین بن‌بست کل نظام در مواجهه با عضویت در «اف.ای.تی.اف» و «کنوانسیون پالرمو» به این دلیل است که ربط مستقیم با بود و نبود یک سیاست ۴۰ساله در انجام و حمایت از تروریسم و «سازمان‌یافتگی» جنایت و پولشویی دارد.
بیشتر بخوانید:

۱۳۹۷ تیر ۲۷, چهارشنبه

هر عمل از روی خشم، محکوم به شکست است

چنگیز خان مغول و شاهین پرنده
یک دوست، حتی وقتی کاری می کند که دوست ندارید، هنوز دوست شماست.
یک روز صبح، چنگیزخان مغول و درباریانش برای شکار بیرون رفتند. همراهانش تیرو کمانشان را برداشتند و چنگیزخان شاهین محبوبش را روی ساعدش نشاند. شاهین از هر پیکانی دقیق تر و بهتر بود، چرا که می توانست در آسمان بالا برود و آنچه را ببیند که انسان نمی دید.
آن روز با وجود تمام شور و هیجان گروه، شکاری نکردند. چنگیزخان مایوس به اردو برگشت، اما برای آنکه ناکامی اش باعث تضعیف روحیه ی همراهانش نشود، از گروه جدا شد و تصمیم گرفت تنها قدم بزند.
بیشتر از حد در جنگل مانده بودند و نزدیک بود خان از خستگی و تشنگی از پا در بیاید. گرمای تابستان تمام جویبارها را خشکانده بود و آبی پیدا نمی کرد، تا اینکه رگه ی آبی دید که از روی سنگی جاری بود. خان شاهین را از روی بازویش بر زمین گذاشت و جام نقره ی کوچکش را که همیشه همراهش بود، برداشت. پرشدن جام مدت زیادی طول کشید، اما وقتی می خواست آن را به لبش نزدیک کند، شاهین بال زد و جام را از دست او بیرون انداخت.
چنگیز خان خشمگین شد، اما شاهین حیوان محبوبش بود، شاید او هم تشنه اش بود. جام را برداشت، خاک را از آن زدود و دوباره پر کرد. اما جام تا نیمه پر نشده بود که شاهین دوباره آن را پرت کرد و آبش را بیرون ریخت. چنگیزخان حیوانش را دوست داشت، اما می دانست نباید بگذارد کسی به هیچ شکلی به او بی احترامی کند، چرا که اگر کسی از دور این صحنه را می دید، بعد به سربازانش می گفت که فاتح کبیر نمی تواند یک پرنده ی ساده را مهار کند.
این بار شمشیر از غلاف بیرون کشید، جام را برداشت و شروع کرد به پر کردن آن. یک چشمش را به آب دوخته بود و دیگری را به شاهین. همین که جام پر شد و می خواست آن را بنوشد، شاهین دوباره بال زد و به طرف او حمله آورد. چنگیزخان با یک ضربه ی دقیق سینه ی شاهین را شکافت. ولی دیگر جریان آب خشک شده بود …
چنگیزخان که مصمم بود به هر شکلی آب را بنوشد، از صخره بالا رفت تا سرچشمه را پیدا کند. اما در کمال تعجب متوجه شد که آن بالا برکه ی آب کوچکی است و وسط آن، یکی از سمی ترین مارهای منطقه مرده است. اگر از آب خورده بود، دیگر در میان زندگان نبود. خان شاهین مرده اش را در آغوش گرفت و به اردوگاه برگشت. دستور داد مجسمه ی زرینی از این پرنده بسازند و روی یکی از بال هایش حک کنند:
یک دوست، حتی وقتی کاری می کند که دوست ندارید، هنوز دوست شماست.
و بر بال دیگرش نوشتند:
هر عمل از روی خشم، محکوم به شکست است.

در خاطره روزها -نوشیدن زهر آتش بس توسط خمینی

ترسیدن از اسم بزرگ


یک داستان جالب و متفاوت
ترسیدن از اسم بزرگ
مراد، ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﻫﺎﻟﯽ روستایی ﺑﻪ ﺻﺤﺮﺍ ﺭﻓﺖ ﻭ در راه برگشت، به ﺷﺐ خورد و از قضا در تاریکی شب ﺣﯿﻮﺍﻧﯽ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺣﻤﻠﻪ ﮐﺮﺩ. ﭘﺲ ﺍﺯ ﯾﮏ ﺩﺭﮔﯿﺮﯼ ﺳﺨﺖ ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺑﺮ ﺣﯿﻮﺍﻥ ﻏﺎﻟﺐ ﺷﺪ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﮐﺸﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺟﺎ ﮐﻪ ﭘﻮﺳﺖ ﺣﯿﻮﺍﻥ ﺯﯾﺒﺎ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﯽ‌ﺭﺳﯿﺪ، ﺣﯿﻮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻭﺵ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺁﺑﺎﺩﯼ ﺭﺍﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩ. ﭘﺲ ﺍﺯ ﻭﺭﻭﺩ ﺑﻪ روستا، ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ‌ﺍﺵ ﺍﺯ ﺑﺎﻻﯼ ﺑﺎﻡ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩ: «ﺁﻫﺎﯼ ﻣﺮﺩﻡ، مراد ﯾﮏ شیر ﺷﮑﺎﺭ ﮐﺮﺩﻩ!»
مراد ﺑﺎ ﺷﻨﯿﺪﻥ ﺍﺳﻢ ﺷﯿﺮ ﻟﺮﺯﯾﺪ ﻭ ﻏﺶ ﮐﺮﺩ. ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﻧﻤﯽ‌ﺩﺍﻧﺴﺖ ﺣﯿﻮﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺩﺭﮔﯿﺮ ﺷﺪﻩ ﺷﯿﺮ ﺑﻮﺩﻩ است. ﻭﻗﺘﯽ به هوش آمد از او پرسیدند: «برای چه از حال رفتی؟»
مراد گفت: «فکر کردم حیوانی که به من حمله کرده یک سگ است!»
مراد بیچاره ﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﮐﻪ یک سگ به او حمله کرده است وگرنه ﻫﻤﺎﻥ ﺍﻭﻝ ﻏﺶ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺍﺣﺘﻤﺎﻝ ﺯﯾﺎﺩ ﺧﻮﺭﺍﮎ ﺷﯿﺮ ﻣﯽ‌ﺷﺪ. ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺍﺳﻢ ﯾﮏ ﻣﺸﮑﻞ ﺑﺘﺮﺳﯿﺪ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺎ ﺁﻥ ﺑﺠﻨﮕﯿﺪ ﺍﺯ ﭘﺎ ﺩﺭﺗﺎﻥ ﻣﯽ‌ﺁﻭﺭ

دخيل بستن روحاني به فرانسه mpeg4

آهای آزادی! بهای تو سنگین‌ترین بهای دنیاست.


آهای آزادی!
اگر روزی به سرزمین من رسیدی، در قالب پیرمردی سیاه پوش با ریش سپید و عبای سیاه با لهجه‌ای غریب و فرهنگی عرب و چشمهایی سرد و ترسناک نیا.
برایمان از مرگ نگو. به گورستان نرو، گورستان پایان است، نباید آغاز باشد.
این بار توی دهان هیچ کس نزن، وعده‌ی توخالی نده، نفت را بر سر سفره‌ها نیار، نانمان را بر سر سفره‌هایمان باقی بگذار.
از آب و برق مجانی نگو. از تلاش انسانی بگو، از سازندگی و آبادانی بگو.
از تعهد کور نگو، از تخصص و دانش و شور بگو.
آی آزادی!
اگر روزی به سرزمین من رسیدی، با شادی بیا. با چادر سیاه و تحجر و ریش نیا، با مارش نظامی و جنگ نیا، با آواز و موسیقی و رنگ بیا. با تفنگ‌های بزرگ در دست کودکان کوچک نیا، با گل و بوسه و کتاب بیا. اززهد و جنگ و شهادت نگو، از انسانیت و صلح و شهامت بگو. برایمان از زندگی بگو، از پنجره‌های باز بگو، دل‌های ما را با نسیم آشتی بده، با دوستی و عشق آشنایمان کن.
به ما بیاموز که چگونه زندگی کنیم، چگونه مردن را به وقت خود خواهیم آموخت.
به ما شأن انسان بودن را بیاموز، به خدا ”خود” خواهیم رسید.
آی آزادی، اگر به سرزمین من رسیدی، بر قلب‌های عاشق ما قدم بگذار، مهرت را در دل‌های ما بیفکن تا آزادگی در درون ما بجوشد و تو را با هیچ چیز دیگری تاخت نزنیم.
با هر نفس یادمان بماند که تو از نفس عزیزتری!
بدانیم که آزادی یک نعمت نیست، یک مسئولیت است.
به ما بیاموز که داشتن و نگه داشتن تو سخت است!
ما را با خودت آشنا کن، ما از تو چیز زیادی نمی‌دانیم. ما فقط نامت را زمزمه کرده‌ایم. ما به وسعت یک تاریخ از تو محروم مانده‌ایم.
ای نادیده‌ترین! اگر آمدی با نشانی بیا که تو را بشناسیم.
هان! آی آزادی، اگر به سرزمین ما آمدی، با آگاهی بیا تا بر دروازه‌های این شهر تو را با شمشیر گردن نزنیم، تا در حافظه‌ی کند تاریخ نگذاریم که تو را از ما بدزدند، تا تو را با بی‌بند وباری و هیچ بدل دیگری اشتباه نگیریم.
آخر می‌دانی؟ بهای قدم‌های تو بر این خاک خون‌های خوب‌ترین فرزندان این سرزمین بوده است.
بهای تو سنگین‌ترین بهای دنیاست.
پس این بار با آگاهی بیا با آگاهی

برگردان شعر معروف توانا بود هر که دانا بود


بیایید ای تمام اهل دنیا ببین این کلاس درس ما است ، کلاس درس در نظام پلید آخوندی که فقر بیداد می کند
در ایرانی که روی چاه نفت نشسته!
توانا بود هرکه دانا بود!!!
معلمی گفت توانا بود هرکه..؟
دانش آموز ادامه داد
“توانا بود هرکه دارا بود”
ز ثروت دل پیر برنا بود
تهی دست به جایی نخواهد رسید
اگر چه شب و روز کوشا بود
ندانست فردوسی پاکزاد
که شعرش در این ملک بیجا بود
گر او را خبر بود از این روزگار
که زر بر همه چیز والا بود
نمیگفت آن شعر معروف را
“توانا بود هرکه دانا بود”❓❗

از نگاه #مسعود_رجوی- قصه مزرعه‌ی خوبی‌ها

قصه‌ی مزرعه‌ی خوبی‌ها
«… اجازه بدین ابتدا با قصه‌ای، قصه‌ی مردم ایران رو، من هم با قصه‌ای آغاز کنم. کجایین بچه‌ها؟ گوش بدین!
مزرعه‌ای بود به نام مزرعه‌ی خوبی‌ها. کبوترها، مرغها، مرغابی‌ها، اردکها، جوجه‌ها! در آن به‌راحتی و صفا زندگی می‌کردند. تازه آزاد شده بودند.
یک روز کفتارها اون رو محاصره کردند. عمامه سرشان بود. وای بر شما، وای بر شما! که با تمسک به لباس پیغمبر چه کردید! «کَبُرَ مَقْتًا عِندَ اللَّهِ » ؛ بزرگترین خشم رو بر می‌انگیزید!
بعد کفتارها آتش برپا کردند. توی آتش همه کبوترها، جوجه‌ها و مرغها بایستی کباب بشن؛ مگر نه؟
از هیچ طرف، از هیچ طرف راه گریز نبود؛ به خدا نبود! تا آن موقع فقط کبوترها و مرغها نبودند. روباه و گربه‌ها و خرگوش‌ها هم بودند. روباه‌های دو رو، که بیشتر از زیر با کفتار می‌ساختن یا حاضر بودند که بسازند. و گربه‌های دزد؛ که وقتی چوب مقاومت بالا می‌رفت، همشون پا به فرار می‌گذاشتن.
و خرگوشها! امثال اونهاییکه همیشه در تن‌پروری و خواب و در غفلت هستن؛ و نمی‌بینند که چه می‌گذرد! نمی‌بینند که کبوترهای خونین‌بال میلیشیای ما تا کجا پرپر شدند. صدتا، هزارتا، ده‌ هزارتا، سی هزارتا، چهل هزارتا، بیشتر، بیشتر!
یک راه برای گریز از آتش خفقان بیشتر نبود؛ فقط باید پرواز می‌کردند در آتش! و فقط باید این دام و این توری رو که رویشان بود، جملگی با هم بلند می‌کردند. پس به هم پیوستند. ناخالصی‌ها را زدودند؛ مرزهاشون رو اول از همه با کفتار و بعد با گربه و روباه روشن کردند؛ و بعد، سی تا بودند، «سیمرغ» شدند!
آی بچه‌ها! تبلور این سیمرغ امروز در کجاست؟
به نظر من، در مریم!

۱۳۹۷ تیر ۲۶, سه‌شنبه

«انشاالله درمانی» پاسخ به وضعیت انقلابی جامعه!


سخن روز
سخن روز
حرف‌های روز ۲۳تیر روحانی پس از جلسه سران سهقوه و همچنین اطلاعیهٔ او و دستوراتی که خطاب به اعضای مختلف دولتش در مورد پیگیری موارد اخیر دزدی و فساد صادر کرد، بازتاب رسانه‌یی داشت.
دیروز هم خبری منتشر شد که خامنه‌ای اعضای دولت روحانی را فراخوانده و رهنمودها و دستوراتی درباره بحران اقتصادی و فساد فراگیر در رژیم صادر کرده است.

وحشت‌زدگی سران رژیم از واکنش جامعه

نقطه‌آغاز تشکیل این جلسه که از حرف‌های روحانی هم به‌خوبی بارز بود، ترس و وحشت از شرایط انفجاری جامعه است. روحانی در صحبت کوتاه خودش چند بار گفت که به مردم قول می‌دهم؛ وی در همان سخنرانی ۵بار از لفظ انشاالله استفاده کرد و گفت که انشاالله مسائل و مشکلات با کمک خود مردم حل می‌شه! انشاالله اشتغال صورت می‌گیره. وی در همان سخنان ۵بار هم کلمه اشتغال را بهکار برد.
حرفش را اگر بخواهیم خلاصه و فشرده کنیم، در واقع التماس و درخواست از مردم بود که تو را به‌خدا اعتراض نکنید! قیام نکنید! انشاالله درست می‌شود! تصمیم داریم مشکلات را حل کنیم! یعنی از سراپای حرف‌های روحانی، وحشت از شرایط انفجاری جامعه می‌بارید.
در واقع شرایط رژیم فوق‌العاده وخیم است. مهره‌های رژیم اعتراف می‌کنند که هیچ وقت در ۴۰سال گذشته چنین شرایطی وجود نداشته است. یا مثل قاضی‌زاده، وزیر بهداشت دولت روحانی، هشدار می‌دهند که توفان در راه است و باید فکری بکنیم. وی گفت:
«امروز موضوع تحریم‌ها بسیار جدی است. گاهی ممکن است بگوییم چیزی درباره این مسأله به مردم نگوییم، چون عده‌یی می‌ترسند. همچنین برخی ممکن است بگویند شاید توافق شد، اما بعد با واقعیت مواجه خواهیم شد.‌ اما در حالتی دیگر می‌توان باور کرد توفانی نزدیک می‌شود. به همین دلیل باید آمادگی داشته باشیم و به کسانی که می‌توانند تدبیر کنند درباره این موضوع صحبت کنیم. من طرفدار روش دوم هستم. اعتقاد ندارم که مدیران را در غفلت و خوش‌خیالی نگهداریم. عزم طرف مقابل ما جزم است. به چه زبانی باید بگوید که من می‌خواهم بی‌رحمانه‌ترین تحریم مالی را در طول تاریخ برای ایران اعمال کنم»؟
این وضعیت داخلی، در سیاست خارجه هم شرایط به اندازه داخل بحرانی است.

وحشت از داخل، هراس از خارج!

روز ۲۵تیر ملاقات رئیس‌جمهور آمریکا و روسیه در پایتخت فنلاند برگزار می‌شود. ملاقاتی که گفته می‌شود یکی از مسائل مورد بحث و شاید هم مهم‌ترین موضوعش، بحث رژیم و حضورش در سوریه و سایر کشورهای منطقه باشد، یعنی تعیین‌تکلیف یکی از مهمترین کلان‌سیاست‌های رژیم.
بنابراین جلسه سران سه‌قوه هم با این هدف تشکیل شده بود که آبی روی آتش خشم مردم به‌جان آمده بریزد.
کمااین‌که به‌اصطلاح گزارش به مردم و صدور دستور برای آن که وزیران فلان و بهمان مقدار به تخلفات اقتصادی اخیر رسیدگی کردند، یا مثلاً هزاران میلیارد تومان را ظرف چند روز از جیب مختلسان ملت بیرون کشیدند و... هم، یک مانور و نمایش به خیال خودشان برای تسکین مردم و آب ریختن روی آتش خشم مردم بود.
در حالی که گوش مردم از این حرف‌ها و وعده‌ها پر است و همه می‌دانند که در این رژیم از این جنجالها و جو سازی‌ها هرگز گردی بر دامن دزدان اصلی که در واقع همان حاکمان اصلی هستند، نخواهد نشست. چون به‌قول معروف دزد و قاتل همان قاضی است!

امیدواری خرج کردن از جیب مردم!

یکی از جنبه‌های جالب این ملاقات سران نظام حرف‌های منتشره از قول خامنه‌ای بود و این‌که خامنه‌ای هم که روز یکشنبه ۲۴تیر اعضای دولت را به حضور طلبید، مضمون و چکیده حرف او هم‌چنان که اعلام کردند، به خیال خودشان امیدوار کردن مردم است. از قول وی نقل شد:
«تأکید بر توانایی کشور برای عبور از مشکلات اقتصادی با کار و تلاش شبانه‌روزیِ همه‌ٔ مسئولان و همکاری و همراهی آحاد مردم، شرایط و الزامات مقابله با نقشه‌های دشمن در مقطع کنونی».
یعنی که مشکلات را دشمن با نقشه‌های خود ایجاد کرده و انشاالله توسط مسئولان و با کمک و همراهی خود مردم حل می‌شود!

جلسه سران برای ۴-۵تا «انشا‌اله»؟! یا ؟؟؟
با توجه به این‌که از جلسه یکشنبه سران نظام، حرف‌ جدی‌‌یی منتشر نشد، آیا نباید نتیجه گرفت که پشت این جلسه و حرف‌های پوچش، یک قضیه مهم‌تری هم هست که علنی نمی‌کنند؟
حرف روحانی «انشاالله درمانی» بود. و این ناشی از این است که حقیقتاً راه‌حلی ندارند. اما در حرفهای روحانی یک نکته بود، آنجا که روحانی گفت:‌‌
«ما بسیار امیدوار هستیم که روند تعامل اقتصادی‌مون با دنیا مثل گذشته ادامه پیدا بکنه».
روشن است که کلید «تعامل اقتصادی با دنیا» همان مذاکره و مشخصاً مذاکره با آمریکاست. این چیزی است که کارشناسان و مهره‌های باند روحانی خیلی ر‌ک و علنی می‌گویند، اما طبعاً روحانی تنها به همین شیوه سربسته می‌تواند به آن اشاره کند و روشن است که بر سر گفتن همین هم در پشت پرده، کشمکش‌های زیادی داشته‌اند، چون چنان مذاکره‌‌یی برای شخص ولی‌فقیه ارتجاع اصلاً آسان نیست و بهای سنگینی دارد. ولی بالاخره حاصل و برآیند آن کشمکش‌ها در جلسه سران قوا که اسم دیگرش «شورای عالی هماهنگی» است، این بوده که همین مقدار را علنی کنند.
چرا که هشدارهای مهره‌های رژیم تماماً ناظر به این است که:
«زود باشید»!
«عجله کنید»!
زیرا اگر تحریم‌ها از راه برسند، چنان وضعیتی پیدا می‌کنیم که باید روی زانوان خونین، پشت میز مذاکره آماده باشیم و در نتیجه سرنوشتمان عبرت و مصداق «هم چوب و هم پیاز» می‌شود!‌ به‌خصوص که شرایط اقتصادی وبحران آب و برق و بیکاری و هزار و یک مشکل و چالش و ابر چالش دیگر به‌گونه‌یی است که هر روز و هر لحظه امکان جرقه و قیام، جدی‌تر می‌گردد.

آیا جلسه سران برای تغییر در کابینه نبود؟

مدتی است که صحبت از تغییرات و جابه‌جایی‌هایی در دولت روحانی می‌شود و چه بسا این موضوع در جلسه یکشنبه خامنه‌ای با هیأت دولت روحانی هم مطرح شده باشد.
از سوی دیگر و همزمان با اینها شاهد تحرکات زیادی هم در سیاست خارجی رژیم برای مقابله با موج تحریمهای پیش رو هستیم؛ از جمله سفر ولایتی به روسیه و چین و سفر عراقچی به هند و سفر هیأت نمایندگی‌های مختلف به کشورهای مختلف.

میزان کارآیی سفر ولایتی

درباره احتمال موفقیت سفر ولایتی تنها می‌توان گفت: این کارها دست و پا زدنهای بیهوده است. مثلا سفر ولایتی که آن‌همه درباره‌اش جوسازی می‌شد که ۵۰میلیارد دلار تبادلات تجاری با روسیه را کلید زده و... همه‌اش دروغ بود و حداقل سخنگوی کرملین چنین چیزی را تکذیب کرد و در درون رژیم هم این ادعا مورد اعتراض و تمسخر قرار گرفت که چرا حرف‌های پوچ می‌زنید؟! چرا که اقتصاد روسیه اصلاً‌ چنین ظرفیتی ندارد! و مضافاً این‌که ترس از عواقب تسری تحریم آمریکا به اقتصاد ضعیف روسیه، چنین مجالی به آنها نمی‌دهد! کما این‌که هند هم همین وضعیت را دارد.

آیا راه‌کار دیگری نیست؟!

در چنین فضایی که تمامی در‌ها به روی رژیم بسته می‌نماید، مهره‌ها و رسانه‌های باند روحانی صراحتاً‌ می‌نویسند که راه تنها مذاکره با آمریکاست.
مثلاً خبرگزاری ایرنا که خبرگزاری رسمی دولت است، روز ۲۳تیر ۹۷ می‌نویسد:‌
«ایران و برجام پسا آمریکایی!
اکنون با وجود ماهها مذاکره یکی از مهم‌ترین پرسش‌ها اما نه الزاماً مبهم‌‌‌ترین آنها، در تهران و بروکسل این است که آیا اتحادیه اروپا می‌تواند پس از خروج آمریکا از برجام به ایران تضمین ‌های عینی لازم برای ماندن در برجام را بدهد؟
درک راهبردی از الگوی رفتاری دولت ترامپ، فضای پسا آمریکایی برجام و راستی‌آزمایی‌های اولیه اقدامات اروپایی‌ها، نشانه‌هایی دال بر حضور فعالانه اقتصاد اروپا و تضمین‌های محکم عینی نشان نمی‌دهد،
و در چنین فرایندی، جمهوری اسلامی ایران بایستی با درک وضعیت و شرایط تازه، الزامات، ضرورت‌ها، مقدورات و محذورات خود را در ترازوی برجام پسا آمریکایی سنجیده و چشم‌انداز منافع ملی را تعیین کند»!
و این البته راهی است که تنها با پای پیاده و بر روی زانوان خونین، در برابر چشم مردم ایران می‌تواند طی شود، حرکتی که بی‌شک عواقب داخلی خاص خود را خواهد داشت.

سخنی ازکوروش

سخنی ازکوروش

کالیندا سی رئیس جمهور کرواسی شایان توجه برای حکومت و مملکت داری است...

🤔کالیندا سی رئیس جمهور کرواسی شایان توجه برای حکومت و مملکت داری است... خدایی به این این چی می گن ؟؟ بعد رژیم دیکتاتورایران راببینیدکلا زن ستیزاست ودعوا سرهژمونی وقدرت همه راوهمه چیزرانابود کرده ...با خانم مریم رجوی وده ماده ای ایرانی آباد وآزاد خواهیم ساخت

۱۳۹۷ تیر ۲۲, جمعه

بزرگ ایرانیان در پاریس ۲۰۱۸؛ سخنرانی شخصیتهایی از فرانسه، آلبانی و سوریه

  • 1397/04/22
گردهمایی بزرگ ایرانیان در پاریس  ۹تیر۹۷
گردهمایی بزرگ ایرانیان در پاریس ۹تیر۹۷

قیام و ایران آزاد با هزار اشرف و ارتش آزادی
گردهمایی بزرگ مقاومت ایران پاریس ۹تیر ۱۳۹۷(۳۰ژوئن ۲۰۱۸)
حمایت از شوراهای مقاومت و کانونهای شورشی
همبستگی ملی برای سرنگونی فاشیسم دینی

روز شنبه ۹تیرماه ۱۳۹۷(۳۰ژوئن۲۰۱۸)، گردهمایی بزرگ مقاومت ایران در پاریس برگزار شد. در اجتماع عظیم ایرانیان، هیأت‌های نمایندگی از کشورهای مختلف جهان، شامل برجسته‌ترین شخصیت‌های سیاسی، نمایندگان پارلمانها، شهرداران، منتخبان مردم و کارشناسان و متخصصان بین‌المللی اوضاع ایران نیز شرکت داشتند
سخنرانان گردهمایی بزرگ مقاومت در پاریس، بر حمایت خود از قیام مردم ایران و آلترناتیو دموکراتیک شورای ملی مقاومت، تأکید کردند و جامعه جهانی را به اتخاذ سیاست قاطع علیه فاشیسم دینی حاکم بر ایران و ایستادن در کنار مردم بپا خاسته ایران فراخواندند.
(اطلاعیه دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران در رابطه با برگزاری گردهمایی بزرگ مقاومت ایران در پاریس - ۹تیر۹۷)

مریم رجوی، رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت ایران، در سخنرانی خود در این گردهمایی گفت: یک نسل پر اشتیاق و تشنه آزادی برای در اختیار گرفتن تمام کشور و برای پس‌گرفتن ایران از آخوندهای اشغالگر بپا خاسته است. از کارگران هفت‌تپه و فولاد تا کشاورزان ورزنه، تا جوانان کازرون تا راننده‌ها و کامیون‌داران شهرهای سراسر کشور تا بازاریان و جوانان لاله‌زار و فردوسی و شوش و ملت و اکباتان در تهران که با شجاعت با مزدوران وحشی مقابله کردند. این‌، نبرد ملت ایران، است. سرنگونی حتمی است،‌ پیروزی حتمی است و ایران آزاد می‌شود و ایران عاری از شیخ و شاه، در چشم‌انداز است. شعبده «راه‌حل» از درون فاشیسم دینی، سوخته است، مردم و جوانان شورشگر، پایان کارِ هر دو جناح رژیم را اعلام کرد‌ه‌اند. (جزئیات بیشتر)

همایش ایرانیان در پاریس - سخنرانی فیلیپ دوست ‌بلازی – وزیر خارجه پیشین فرانسه

مایلم (روی سخنم) را به تیرانا برگردانم، به‌عبارت دیگر به دوستانم، ما در اشرف بودیم.
تلاشهای شما و تعهدات ما و حمایت ملل‌متحد از شما حفاظت کرد. در اینجا می‌خواهم نقشی را که توسط دبیرکل ملل متحد،آنتونیو گوترز، چهار سال پیش با کمک تیم کمیته ارشد امور پناهندگی او ایفا شد یادآوری کنم.
بله وضعیت ایران در حال تغییر است.
بله وضعیت ایران دیگر به سود بنیادگراها و افراطی‌ها نیست.
بله باد تغییر در حال وزیدن به نفع مردم است.
بله مردم هیچ‌کدام از جناحهای حاکم را نمی‌خواهند.
مردم دموکراسی و صلح می‌خواهند، کشوری عاری از فساد.
اجازه بدهید به زبان فرانسوی ادامه بدهم.
فیلیپ دوست ‌بلازی – وزیر خارجه پیشین فرانسه در همایش ایرانیان در پاریس
فیلیپ دوست ‌بلازی – وزیر خارجه پیشین فرانسه در همایش ایرانیان در پاریس

مردم ایران خواهان دموکراسی و صلح هستند، بدون شبه‌نظامی‌ها، بدون تبعیض، بدون زن‌ستیزی، بدون اعدام و بدون شکنجه.
فرانسه از طریق رئیس جمهورش، وخامت وضعیت حقوق‌بشر را گوشزد کرد. او برای آزادی تظاهرات فراخوان داد. او برای کنترل برنامه‌های موشکهای بالستیک فراخوان داد. و او نگرانی خود را از مداخله نظامی با عواقب وحشتناک انسانی یادآور شد.
اجازه دهید از دبیرکل سازمان ملل‌متحد در یکی از گزارشهای حقوق‌بشر در ایران نقل‌قول کنم. او گفت: "عمیقا نگران تعداد زیاد اعدامهای فزاینده" هستم. هم‌چنین اجازه دهید از آخرین گزارش عفو بین‌الملل نقل‌قول کنم که قتل چندین نفر از دستگیر شدگان در تظاهرات را تأیید می‌کند.
بله! باید خواهان حفاظت از تظاهر کنندگان ایرانی باشیم.
بله! باید خواهان آزادی زندانیان سیاسی باشیم.
بله باید خواهان پایان اعدامها و پایان شکنجه باشیم و باید بادهای تغییر را تشویق کنیم.
باید آلترناتیو را حمایت کنیم و این آلترناتیو شما هستید خانم رجوی؛ با برنامه ده ماده‌ای‌، یعنی همان طرح آزادی و دموکراسی. متشکرم.

مجری برنامه:
بیش از این من هیاتهایی را از بسیاری کشورهای غرب و شرق اروپا به روی سن دعوت کردم، اما یک کشور اروپایی هست که خود را به‌نحوی بسیار ویژه در ارتباط با سرنوشت ایران متعهد کرده است، همان طورکه می‌دانید و ارتباط زنده را هم دیدید این کشور آلبانی است:

سخنرانی پاندلی مایکو - وزیر دولت و نخست‌وزیر پیشین آلبانی در همایش ایرانیان در پاریس

دوستان عزیز، ما در آلبانی زیان شما را صحبت نمی‌کنیم، ولی امیدوارم که ما یکدیگر را به‌خوبی درک کنیم، با زبانی دیگر، زبان قلبها. و به همین دلیل است که نقشی مؤثر داریم در دوران سختی که مردم ایران می‌گذرانند. می‌دانم که اختلافات زیادی در این دوران سخت وجود دارد. ولی من قانونی را از دوران باستان بیاد می‌آورم که مردم ایران با آن به‌خوبی آشنا هستند. داشتن یک اسب شما را شوالیه نمی‌کند. داشتن صندوقهای انتخابات به‌معنی آزادی انتخاب نیست. انتخابی که آلبانی کرد بر همین اساس بود. کمک کردن به اسد تا مردمش را به‌قتل برساند یا کمک به مردم ایران که به کمک نیاز دارند.، انتخاب ما کمک به شما است. ما منتظر دیدن شما به‌زودی در تهران هستیم. متشکرم
پاندلی مایکو - وزیر دولت و نخست‌وزیر پیشین آلبانی در همایش ایرانیان در پاریس
پاندلی مایکو - وزیر دولت و نخست‌وزیر پیشین آلبانی در همایش ایرانیان در پاریس

همایش ایرانیان در پاریس - فاتمیر مدیو - رهبر حزب جمهوریخواه و وزیر دفاع پیشین آلبانی

افراد زیادی از ما می‌پرسند چرا آلبانیایی‌ها به دوستانمان از ایران کمک کردند؟ جواب ساده است. اول این‌که ما می‌خواهیم با شادیها،‌ آزادی و شکوفایی همدیگر زندگی کنیم و نه با بدبختی ها. در پایان سال ۲۰۱۷ و در همین روزها مردم ایران برای آزادیشان بپا خاسته‌اند و ما اینجا هستیم که از آنان حمایت کنیم.
فاتمیر مدیو - رهبر حزب جمهوریخواه و وزیر دفاع پیشین آلبانی در همایش ایرانیان در پاریس
فاتمیر مدیو - رهبر حزب جمهوریخواه و وزیر دفاع پیشین آلبانی در همایش ایرانیان در پاریس


چه چیز دیگری باید اتفاق بیفتد تا دیگران در کنار شما بایستند؟ چه چیزی دیگر باید اتفاق بیفتد تا جامعه بین‌المللی دریابد که در ایران چه می‌گذرد؟ بسیاری از مردان و زنان شجاع در کشور شما به‌پاخاسته‌اند و بسیاری زندگیشان را فدا کرده‌اند، ولی این افراد فقط به ادای کلمات حزن انگیز نیاز ندارند، آنها به کسانی نیاز دارند که معتقد به آزادی و دموکراسی باشند و در طرف آنها بایستند. هیچ قدرتی برای همیشه باقی نمی‌ماند، هیچ‌کس تا ابد زنده نمی‌ماند. فقط یک چیز برای همیشه باقی می‌ماند و آن آرزوی آزاد بودن است، آرزوی شادی برای زندگیمان،‌ برای خانواده‌مان و برای فرزندانمان. اعتقاد راسخ به این‌که چیزی را که خدا به ما عطا کرده، نمی‌تواند توسط انسان دیگری گرفته شود. آزادی هرگز نابود نمی‌شود بنابراین هرگز تسلیم نشوید هرگز هرگز هرگز تسلیم نشوید.
متشکرم
خدا تمامی شما را حفظ کند


همایش ایرانیان در پاریس - نذیر حکیم – دبیرکل ائتلاف ملی سوریه

خواهران و برادران؛ عزیزان؛ خواهر مریم رجوی رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت ایران.
میهمانان گرامی،
همایش ایرانیان در پاریس - نذیر حکیم – دبیرکل ائتلاف ملی سوریه
همایش ایرانیان در پاریس - نذیر حکیم – دبیرکل ائتلاف ملی سوریه

خواهران و برادرانم از ایران و سوریه و هر نقطه‌ای در روی زمین.
ابتدا، اجازه بدهید که درودهای بیکران را نثار آزادمردان انقلابی بکنم، درودها به مردم مقاوممان که علیه استبداد و ظلم ایستاده‌اند و علیه دو رژیمی مبارزه می‌کنند که در خونریزی و جنایت شریک هستند، یعنی رژیمهای ایران و سوریه.
ما درود می‌فرستیم به مقاومت قهرمانانه مردم ایران در رویارویی با رژیم دیکتاتوری در تهران. یک مقاومت واقعی که توسط مردممان و برادرانمان علیه رژیمهای سوریه و ایران و گروه‌های نظامی آنها در درعای مقاوم، درعای پایدار، ادامه دارد. ما به یاری خداوند سبحان، پیروز هستیم.
ما بر دیکتاتورهای ایران و دمشق پیروز می‌شویم
عزیزان من، امیدها و آرزوهای مردم انقلابی سوریه، زنده شد، وقتی دیدند که گروه‌های بسیاری از آزادیخواهانمردم ایران در صحنه‌های شهرها و روستاهای ایران چه در داخل و خارج از آن گردهم آمدند و شعار عدالت و تغییر سیاسی دادند و خواهان سرنگونی باند آخوندهایی هستند که بر سینه این کشور نشسته است، و ظلم و ستم آن، همه منطقه را فراگرفته است. ظلم آن به سوریه و به عراق و لبنان و یمن رسیده و به‌زودی به شمال آفریقا هم می‌رسد و چه بسا که ظلمش به آمریکا و اروپا هم برسد.
صدای ایران و صدای سوریه، بیانگر صدای ستمدیدگان و صاحبان حق در سراسر جهان است. صدای آزادیخواهانمقاومت در ایران و سوریه و سایر نقاط است و این صدا معیار حقیقی ابزار تغییر است و این تغییر به یاری خداوند سبحان، در راه است.
آینده ایران، از آن مقاومت و مردم ایران است که در خیابانهای تهران و خیابانهای جهان در این روزها حضور دارند. ما در اینجا در سوریه انقلابی معتقدیم که برنامه‌های شورای ملی مقامت ایران ضامن این است که ایران یک کشور آزاد باشد که در آن انسانها مورد احترام قرار می‌گیرند.
زنده باد انقلاب ایران و زنده باد انقلاب سوریه
سال آینده انشاالله قرار ما در تهران و دمشق. والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته

کنسرت داریوش - خونه

# همبستگی_ملی #سپاه_عامل_سیل #خامنه‌ای_عامل_ویرانی